فرض کنید رئیس بانک مرکزی یا وزیر اقتصاد ودارایی یک کشور تصمیم بگیرد برای خودش یک موسسه مالی تاسیس کند. خب اولا با توجه به موقعیت و جایگاهی که او در آن قرار دارد، ممکن است بتواند با اعمال نفوذ خیلی از مراحل دریافت مجوز را دور زده و از آن مهم تر با سوء استفاده از اطلاعات محرمانه اقتصادی که وی به لحاظ مسئولیت خود از آنها آگاه است، به سودهای کلان دسترسی پیدا کند و علاوه بر احتمال فساد مالی، موسسه او به رقیبی برای بخش خصوصی تبدیل خواهد شد که هیچ کس را یارای مقابله با آن نیست. به همین علت ، با هدف جلوگیری از ایجاد زمینه فساد و سوء استفاده های احتمالی، درعموم کشورهای دنیا آن دسته از مسئولان که در پست هایی قرار دارند که به تبع آن به اطلاعات و امکانات خاصی دسترسی پیدا می کنند، از فعالیت های مرتبط – مثلا بطور خاص از فعالیت های اقتصادی منع می شوند. این موضوع فقط به بحث اقتصاد و فساد اقتصادی ختم نمی شود بلکه در هر عرصه دیگری هم می تواند نمود پیدا کند، حتی در عرصه ورزش. با این مقدمه نگاهی می اندازیم به تشکلی با عنوان “فدراسیون جهانی فستیوال هنرهای رزمی” که آقای نوحی ریاست سابق فدراسیون ورزش های رزمی به عنوان ریاست این مجموعه بتازگی چهارمین دوره آن را در ترکیه برگزار کرده اند.
به گزارش “رزم نیوز” و به نقل از ماهنامه رزم آور ، نوحی چندین سال پیش هنگامی که به عنوان ریاست فدراسیون ورزش های رزمی مشغول به کار بود، ایده برگزاری یک فستیوال بین المللی در ورزش های رزمی را به میزبانی ایران مطرح کرد. ایده خوبی بود و طبعا با موافقت مسئولان وقت ورزش کشور هم مواجه شد. کاری به چند و چون و کیفیت برگزاری آن نداریم. تا اینجای کار همه چیز عادی بود. از اینگونه ایده ها بعضا در فدراسیون های دیگر هم در غالب برگزاری تورنمنت های بین المللی مختلف رخ داده است. مثل جام صلح و دوستی در کاراته و موارد مشابه. تفاوتش این است که برگزاری اینگونه تورنمنت ها که قاعدتا حاصل ایده یک شخص یا گروه بوده اند وقتی اجرایی شدند دیگر وابسته به آن شخص و گروه نیستند که اگر صاحب اولیه ایده از آن فدراسیون رفت آن تورنمنت را هم با خودش ببرد! درواقع اینگونه ایده ها پس از اجرا دیگر متعلق به مجموعه فدراسیون یا ورزش کشور هستند و بدون توجه به فرد و رفتن و آمدن رئوسا باقی می مانند. اما آقای نوحی در حین برگزاری فستیوال مورد نظر در سالهای اولیه، ناگهان خبر از تشکیل یک فدراسیون جهانی برای آن به ریاست خودشان دادند و امروز می بینیم که ایشان وقتی از ریاست فدراسیون کنار گذاشته می شوند بانی برگزاری فستیوال هم دیگر نه فدراسیون ملی که تشکیلات غیردولتی “فدراسیون جهانی فستیوال هنرهای رزمی” به ریاست ایشان است. این هم به خودی خود ایرادی نیست مگر آنکه این شبهه پیش بیاید که آقای نوحی در زمان ریاست خود در فدراسیون ورزش های رزمی برای تاسیس این مجموعه، از امکانات فدراسیون ملی و جایگاه حقوقی خود استفاده کرده باشد. این مورد قاعدتا اشکال دارد چون به نظر استفاده از امکانات دولتی برای ایجاد یک تشکیلات اگر نگوییم شخصی حداقل خارج از حیطه فدراسیون رسمی کشور محسوب می شود. یعنی بخشی از امکانات – ولو امکانات غیر مادی – که باید صرف فدراسیون ورزش های رزمی می شده صرف تشکیل یک مجموعه غیردولتی به ریاست جناب آقای نوحی شده است.
البته ما به هیچ عنوان در مقام قضاوت در مورد این موضوع نیستیم، اما شواهدی وجود دارد که حداقل می تواند مسئولان مربوطه را نسبت به این احتمال مشکوک کند. کافی است منصفانه به چند سئوال ساده پاسخ دهیم:
1- در جریان سالهای نخست برگزاری فستیوال در جزیره کیش، آقای نوحی خبر از تاسیس “فدراسیون جهانی فستیوال هنرهای رزمی” می دهند. در بسیاری از کشورهای دنیا تاسیس یک انجمن یا فدراسیون به همین راحتی است. اما آیا در آن مقطع و حتی در حال حاضر در کشور ما هم همینطور است؟ یعنی امروز اگر چند جوان رزمی کار هم اراده کنند می توانند براحتی دور هم جمع شوند و یک شبه یک فدراسیون جهانی تاسیس کنند؟ آیا انجام این کار و حداقل اعلام عمومی آن برای افراد عادی نیاز به کسب مجوز، ثبت و طی مراحل متعدد قانونی ندارد؟
2- چندی بعد در اواخر سال 91 آقای نوحی تلاشی را جهت ثبت این تشکیلات در وزارت کشور آغاز می کنند. نامه ای به تاریخ 14/12/91 با امضای دبیرکل کمیته ملی المپیک موجود است که به شخص وزیر کشور وقت زده شده و در آن تشکیلات مورد بحث معرفی و با ثبت رسمی آن موافقت شده است. آیا اگر آقای نوحی شخصیت حقوقی ریاست فدراسیون را نداشت هم به همین شکل تشکل مورد بحث مورد پذیرش کمیته ملی المپیک قرار می گرفت و برای ثبت آن مستقیما به وزیر کشور نامه زده می شد؟ یعنی اگر امروز من نوعی هم یک تشکل ورزشی را راه بیندازم، کمیته ملی المپیک به همین سرعت آن را می پذیرد و از آن مهمتر برای حمایت از ثبت رسمی آن مستقیما به شخص وزیر کشور نامه می زند؟ یا من نوعی باید مثل هر فرد عادی دیگر از هفت خان بگذرم و درخواستم در وزارت کشور در نوبت رسیدگی قرار گرفته و مراحل اداری متعدد آن را طی کنم؟
3- چند ماه پس از آن و در اواسط سال 92 دقیقا مورخ ۹ /۰۵/ ۹۲ آقای نوحی در گفتگو با خبرگزاری فارس از جلسه خود با مسئولان ورزش کشور گفته و خبر تاسیس فدراسیون مربوطه را داده و در این باب می گوید: ” فدراسیون بینالمللی هنرهای رزمی ۶ سال است که کار خود را آغاز کرده و ما از یک سال گذشته به دنبال ثبت قانونی بودیم تا خارجیها این فستیوال را به نام خود ثبت نکنند”. یعنی این تشکیلات به قول خود آقای نوحی شش سال بدون ثبت قانونی فعالیت می کرده است! آیا اگر شخص دیگری هم چنین تشکیلاتی را بدون ثبت قانونی راه اندازی کند و برعکس آقای نوحی اصلا هم نگران ثبت آن توسط خارجی ها نباشد، دیگر مشکلی ندارد و می تواند به فعالیتش ادامه بدهد؟ یا وزارت کشور و وزارت ورزش و قبل از همه همین فدراسیون ورزش های رزمی معترضش خواهند شد؟
4- امروز آقای نوحی از شرکت کشورهای متعدد، مسئولان شورای المپیک آسیا و مسئولان فدراسیون های ورزشی در فستیوال سخن می گویند و اینها را دال بر موفقیت این فستیوال ارزیابی می کنند. حتی در گفتگو با خبرگزاری مهر در انتقاد به وزیر ورزش می گوید: “وزیر در چشم خودم نگاه کرد و گفت اگر استعفا ندهی از تو شکایت می کنیم؟ حالا چرا بی خیال ما نمی شوید؟ این همه کشور و آدم با یک نامه من به این مسابقات آمده است در حالی که ما اسپانسر هم نداریم”. اما آیا حضور این مسئولان بخاطر مدیریت و موقعیت جناب نوحی است و آنها واقعا با یک نامه جناب نوحی به مسابقات آمده اند؟ یا همین تعداد شرکت کننده هم بخاطر معرفی نامه های رنگارنگ کمیته ملی المپیک که جهت معرفی فستیوال مورد بحث و شخص جناب نوحی به تشکیلات و سازمانهای بین المللی ورزشی از جمله TAFISA و همین شورای المپیک آسیا صادر کرده و هم اکنون در سایت رسمی این فستیوال برای اثبات اینکه این فستیوال به ریاست آقای نوحی مورد تایید کمیته ملی المپیک ایران است، بوده است؟ آیا کمیته ملی المپیک همین معرفی نامه ها را به هر تشکل غیر دولتی دیگری هم خواهد داد؟
درواقع تمامی سئوالات بالا را می توان در یک سئوال کلی تر خلاصه کرد و آن اینکه آیا اگر جناب نوحی دارای شخصیت حقوقی ریاست فدراسیون و به تبع آن از حمایت های وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک وقت برخوردار نبود، برای راه اندازی این تشکیلات همین مسیری را طی می کرد که کرده است؟ به زبان ساده تر یعنی امکان و موقعیت آقای نوحی برای تاسیس این فدراسیون با هر فرد دیگر فعال در این حوزه و افراد عادی جامعه یکسان بوده است؟ اگر پاسخ به این سئوال منفی است، آیا این پاسخ منفی این شبهه را تقویت نمی کند که یک نوع سوء استفاده – ولو بدون نفع مادی و با نیت خیر– از موقعیت و امکانات فدراسیون ملی برای تاسیس یک تشکیلات خصوصی اتفاق افتاده است؟
از مسئولان وزارت ورزش توقع می رود که اولا این مورد خاص را مورد بررسی قرار دهند و اگر در جریان تشکیل این فدراسیون غیر دولتی از امکانات عمومی و موقیت شغلی استفاده شده است با تخلف صورت گرفته برخورد کنند، و دوم اینکه راه را بر تکرار احتمالی چنین تخلفاتی در آینده ببندند. مسئله شخص آقای نوحی یا آقای X و خانم Y نیست. هیچ تضمینی نیست که من و شما هم اگر در موقعیت مشابه قرار بگیریم دست به اقدامات مشابه نزنیم. شخصا هرگز معتقد به سختگیری در اعطا مجوزها و مانع ایجاد کردن در کار سبک ها و تشکل های مستقل نبوده و نیستم. اما به نظر می رسد بطور خاص برای کسانی که در فدراسیون ها مسئولیت دارند باید این سختگیری ها در بالاترین حد خود حتی در حد ممنوعیت وجود داشته باشد. قبلا درهمان زمانی که این فدراسیون مورد بحث شکل گرفت و بعد از دلش مجددا فدراسیون دیگری با عنوان”فدراسیون جهانی پیشکسوتان رزمی” خلق شد و بعد یکی دیگر از فدراسیونهای ملی هم در اقدامی کمابیش مشابه تشکل جهانی دیگری با عنوان “ووتا” را تاسیس فرمود، در نقدی پیشنهاد شد و حالا دوباره پیشنهاد می شود که قانونی وضع شود تا رئوسا و مدیران ارشد فدراسیونها –خاصه فدراسیون های رزمی – تا زمانی که در این مسئولیت خدمت می کنند اجازه تاسیس هیچ سبک، انجمن یا فدراسیونی را مرتبط با رشته مربوطه نداشته باشند. اگر چنین مانعی ایجاد نشود اصلا بعید نیست که تاسیس اینگونه فدراسیونهای باصطلاح جهانی با استفاده از امکانات عمومی به یک اپیدمی در بین مسئولان فدراسیون های رزمی تبدیل شود. وقتی افراد می بینند که جناب نوحی که تا دیروز در قامت سرپرست فدراسیون ورزش های رزمی ایران سخن می گفت حالا پس از برکناری با عنوان باکلاس “رئیس فدراسیون جهانی” در خبرها حضور دارد، چه تضمینی هست که آنها هم به فکر عافیت خود نیفتند و به محض رسیدن به پستی در فدراسیونها، با امکانات فدراسیون و موقعیت حقوقی خود اقدام به تاسیس فدراسیونهایی مستقل با عناوین بین المللی و جهانی با استفاده از امکانات عمومی نکنند؟ در طی مدت مسئولیتشان از امکانات و ارتباطات فدراسیونها برای اعتباربخشی به تشکیلات خودشان استفاده کنند و فردا هم که از سمتشان کنار رفتند یا به هر دلیلی کنار گذاشته شدند، در تشکیلات به ثمر رسیده شان که دیگر در آن زمان مستقل و غیردولتی معرفی خواهد شد همچنان ریاست نکنند؟! این موضوع نه تنها با عدالت سازگار نیست که مسئولان فدراسیونها را به جای حامی، به رقیبی برای سایر فعالان این حوزه تبدیل می کند که این موضوع قطعا جز ایجاد رانت و فساد نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت.