آسیب دیدگی جدی یا منجر به مرگ در هنرهای رزمی – چه در تمرینات و چه در مسابقات – خوشبختانه چه در ایران چه در دیگر کشورها بسیار نادر است. اما مثل هر رشته ی دیگری گاهی چنین حوادثی ممکن است اتفاق بیفتد. شاید فرق ما با دیگر کشورها اینجا باشد که به جای اینکه در چنین حوادثی فقط غمگین فرد آسیب دیده باشیم و تنها دغدغه مان بررسی دقیق و درصورت تخلف برخورد با فرد متخلف باشد، باید نگران این هم باشیم که نکند ناگهان کل یک رشته زیر سئوال رفته و یک شبه یک ممنوعیت تازه به محدودیت و ممنوعیت های قبلیمان اضافه شود.
چرا این اتفاق میافتد؟ چرا با چنین واکنشهایی مواجه می شویم؟ و برای جلوگیری از چنین حوادث تلخی چه کاری میتوان کرد؟
یک – اولین مشکلی که شاید چندان به چشم نیاید ولی می تواند عامل بسیار موثری باشد، خلاء رسانه های تخصصی، نگاه مسئولانه و پرهیز از شتابزدگی در برخورد با چنین حوادثیست. در خلاء چنین رسانه هایی، برخوردهای هیجانی جایگزین شده و رسانه های زرد – رسمی و غیر رسمی- که فقط دنبال تیترهای کلیک خور و لایک و کامنت هستند، میدان دار ماجرا میشوند. در همین حادثه تمرکز روی موضوعاتی مثل «مختلط بودن باشگاه» یا استفاده از کلماتی مثل «قفس»، «مبارزه غیر قانونی» و… در تیتر خبر – درحالیکه هنوز مشخص نیست آیا اصلا عامل اصلی این حادثه بودهاند یا نه، اما کلیک خور خوبی دارند گواهی بر این مدعاست.
درگذشته ی نه چندان دور ما چندین نشریه تخصصی در حوزه هنرهای رزمی داشتیم که تقریبا همگی آنها تعطیل شدند. این نشریات بی عیب و نقص نبودند و خودشان هم در مواردی برای جامعه رزمی کم ایجاد هزینه نکردند. اما در مجموع بودنشان بهتر و سودمندتر از نبودشان بود. به هرحال یک نشریه تخصصی خودش بخشی از این صنعت بوده و برای بقاء خودش هم که شده نمی تواند یا نباید نگاهش به موضوعات سطحی و زودگذر باشد. امید که به زودی شاهد فعالیت مجدد این رسانه ها حداقل در فضای اینترنت باشیم. رسانه هایی که بتوانند در حوزه ورزشهای رزمی منبع اصلی اخبار باشند نه صرفا بازنشر کننده خبر، و در چنین حوادثی بتوانند فضا را اصولی مدیریت کنند.
دو – نگاه نقادانه به عملکرد افراد سودجو و حتی برخی از مربیان و سبک هایی که فضا را گل آلود و بستر چنین حوادثی را فراهم می کنند، نخست باید توسط خود اهالی جامعه رزمی جدی گرفته شود. بارها پیش آمده وقتی مربی یا رفتار شخص یا سبکی نقد میشود، عده ی زیادی به فرد منتقد حمله می کنند که «بابا حالا طرف داره ورزش می کنه و چهارتا جوون رو دور خودش جمع کرده، چرا بهش گیر می دین؟ برن معتاد بشن خوبه؟». باید بپذیریم نقد یک فرد یا یک سبک خیلی اوقات نقد یک عملکرد و یک رویه است نه لزوما خود شخص یا سبک. عملکردهای غلطی که تبعات آن بعضا فقط به خود فرد برنمی گردد و می تواند اشخاص دیگر و حتی کل یک رشته را زیر سئوال ببرد. جامعه رزمی خودش باید شاخکهایش به این موارد حساس بوده و فضا را برای فعالیت این افراد سودجو تحت هر نام و عنوانی تنگ کند.
سوم – همان اندازه که نقد درست در زمان درست لازم است، فرصت طلبی و انتقام گیریهای شخصی خصوصا زمانی که چنین حوادثی پیش میآید مضر و غیر اخلاقیست. اینکه تا حادثه ای رخ می دهد بگوییم «خُب الان وقت خوبیه که از فلان سبک، فلان شخص و… انتقام بگیریم و حسابمون رو باهاشون صاف کنیم». خصوصا در جامعه ما که سابقه ی بیشتر مسئولین نشان داده در چنین حوادثی بیشتر دنبال پاک کردن صورت مساله خواهند رفت تا حل مساله. چند سال قبل تجربه اش کردیم ، نکردیم؟ همان ماجرایی که منجر به اعلام ممنوعیت MMA شد. بزنگاه حوادث، زمان خوبی برای تصفیه حساب های شخصی نیست.
چهارم – مسئولیت فدراسیونها در ایجاد بستر امن یا برعکس ایجاد فضایی از نظر قوانین مبهم، که ممکن است نتیجه آن چنین حوادث تلخی باشد هم که غیر قابل انکار است. جالب است که بیشتر این حوادث نه در خود مسابقات که در باشگاه ها و بعضا بر اثر تمرینات غیر اصولی رخ می دهند. نخستین برخورد و تجربه علاقمندان با هر رشته ای هم آموزش و تمرین در باشگاه است نه مسابقات. شاید بتوان گفت اولین اقدام برای سر و سامان گرفتن MMA در ایران می تواند تمرکز بر MMA آماتور باشد. استانداردسازی، تربیت مربی و باز کردن راه برای فعالیت قانونی، در درجه اول موجب ایجاد فضایی ایمن برای نوجوانان و جوانان علاقمندی خواهد شد که ابتدای مسیر یادگیری و تمرین هستند. الان دوستانی از طرف فدراسیون بین المللی ام ام ای آماتور IMMAF در ایران جسته گریخته فعالیت خودشان را آغاز کرده اند. IMMAF اصلا هدفاش MMA آماتور و ایجاد فضا و رقابت ایمن برای علاقمندان خصوصا در سنین پایه است. فدراسیون با رسمیت دادن به آنها در کنار نمایندگان دیگر فدراسیونهای بین المللی – که برخی از آنها سالهاست در ایران فعال هستند و تجربه های خوبی هم دارند – می تواند فضا را رقابتی کند. در این رقابت هرکدام از این نمایندگان قطعا برای جلب اعتماد خانواده ها، مجبور خواهند بود ایمنی و سلامت هنرجویان خود را در اولویت قرار دهند که خود این می تواند فضای حاکم بر باشگاه ها را کاملا تغییر دهد.
در بخش مسابقات هم فدراسیون باید یک بار تکلیف را روشن و شفاف وعلنی اعلام کند که بالاخره تکلیف چیست؟ خوشبختانه ظاهرا مشکل برگزاری مسابقات MMA تا حدی حل شده. اما شرایط و ضوابط آن باید شفاف اعلام شود تا تکلیف همه مشخص شده و هرکسی خواهان ورود به این عرصه است، دقیقا بداند در چه فضایی و تحت چه شرایطی و قبول چه مسئولیت هایی مجاز به برگزاری مسابقات است. هرکس پذیرفت، بتواند مسابقات خودش را برگزار کند، خلاف کرد؟ با همان برگزارکننده خاطی برخورد شود نه اینکه کل یک رشته زیر سئوال برود. بازهم درست مثل آموزش، رقابتی شدن فضا باعث می شود خود برگزارکنندگان برای بقاء خودشان هم که شده به دنبال بالابردن استانداردها و استفاده از افراد حرفه ای بروند که باز به ایمن تر شدن فضای مسابقات کمک خواهد شد.
ممنوعیت، غیرقانونی اعلام کردن مسابقات یا موانع بی منطق ایجاد کردن در این مسیر مشکلی را حل نمی کند، فقط فعالیتها را از روی زمین به زیر زمین برده و بستر را برای انواع تخلفات باز می کند.
پنج – گاهی برخی از دوستان مربی چیزهایی را می بینند و می شنوند اما بدون درنظر گرفتن اقتضاعات آن شروع به تقلید می کنند. قصد نداریم روی مختلط بودن این باشگاه زیاد زوم کنیم، درست و غلط و قانونی یا غیر قانونی بودن آن بحث دیگری است، اما شمای مربی که این کار را می کنی با همه ی اقتضاعاتش هم آشنا هستی؟ جدای از مسائل قانونی، علم کافی برای نحوه تمرین و برخورد با هنرجو در سنین و جنسیت های متفاوت را داری؟ یا فقط برای کلاسش این کار را می کنی؟ مبارزه رسمی نه، ولی مبارزه تمرینی دو غیرهمجنس موضوع غیر رایجی در دنیا نیست(اگرچه طبق قانون در ایران ممنوع است)، اما شمای مربی ده ها فاکتوری که باید درنظر بگیری را درنظر می گیری؟ متهم 23 ساله این حادثه گفته تنها پسر در این باشگاه بوده و بقیه هنرجوها دختر بوده اند. شما یک پسر 23 ساله را بردی در باشگاهی که همه دختر بوده اند برای مبارزه، احتمال میل به خودنمایی یک طرف، با توجه به فرهنگ رایج در جامعه ما، دور از ذهن نیست که این پسر اولین ضربه را که بخورد قضیه دیگر براش از حالت تمرین و آموزش خارج شده و جنبه حیثیتی پیدا خواهد کرد، و ممکن است دست به هر حرکتی بزند برای اثبات خودش. شما این احتمالات را هم در نظر می گیری؟ مربیگری فقط دانستن چهارتا تکنیک نیست، شما باید شرایط روحی، سنی، جنسیت، فرهنگ و باورها و دهها فاکتور دیگر را هم در مورد شاگردانت درنظر بگیری.
این موضوع را از این جهت مطرح کردیم که تصور نشود فقط چون این مبارزه تمرینی بین دو جنس مخالف بوده این اتفاق افتاده(اگرچه می تواند عامل مهم و تاثیرگزاری بوده باشد). این نگاه، تمرکز ما را از روی عامل اصلی که عدم آگاهی است منحرف می کند به حواشی ماجرا. عامل اصلی چنین حوادثی ناآگاهی است، درصورت عدم آگاهی مربی این اتفاق می تواند در مبارزه تمرینی دو هم جنس هم بیافتد. شما سری به باشگاههای رزمی بزنید، به خوبی می بینید که در بسیاری از آنها هنوز هنرجوها فرق بین مبارزه تمرینی و مسابقات را نمی دانند. اسپارینگ و رولینگ با هدف تمرین و تبادل تکنیک انجام می شوند نه برد و باخت. شما ببینید حتی فایترهای حرفه ای در دنیا که در زمان مسابقات از وسایل ایمنی و محافظتی اندکی استفاده میکنند، در زمان اسپارینگ تجهیزات حفاظتیشان کامل است. ما برعکس!
امید که این آخرین خبر تلخی باشد که در جامعه رزمی می شنویم. اگرچه امید به تنهایی کاری از پیش نمی برد. باید تمام تلاشمان را برای افزایش آگاهی جامعه رزمی به کار ببریم. فدراسیون های ما به جای مشغول کردن خودشان با موضوعات بی حاصل، تمرکزشان را بگذارند برای ایجاد فضای سالم و رقابتی بین سبک ها. شرایط را به شکلی سازماندهی کنند که برای هر فرد در شرایط عادی انجام یک کار به صورت قانونی راحت تر و به صرفه تر باشد، نه اینکه افراد حس کنند هزینه، موانع و گرفتاریهای انجام قانونی یک کار آنقدر بالاست که انجام غیر قانونی آن برایشان توجیه پذیرتر است.
مربیان ما هیچ وقت خودشان را از آموختن بیشتر و به روز کردن بی نیاز ندانند، احساس مسئولیت بیشتری داشته باشند و بدانند جدای از قانون از لحاظ اخلاقی هم سلامت هنرجو بر هر چیزی مقدم است.
حتی هنرجوها هم بهتر است آگاهانه در کلاس های رزمی شرکت کنند، این روزها با وجود اینترنت دسترسی به اطلاعات در مورد رشته های مختلف رزمی اصلا کار سختی نیست. هنرجوها قبل از شروع یک رشته باید بدانند چه تمریناتی و چه درخواست هایی در یک کلاس رزمی معقول و طبیعی است و کجاها باید تن به هر درخواست غیر معقولی نداده و درصورت مشاهده آن را به مراجع بالاتر گزارش کنند تا جلوی چنین حوادث تلخی گرفته شود.
به این امید…