امروزه متاسفانه در زمینههای مختلف در کشورمان چه علمی، چه ورزشی سرمایهگذاری بر روی نسل جوان رو به فزونی میباشد اما گاهی بدون حساب و کتاب.
چه در کار و چه در محیط رزمی موارد زیادی را در طی سالها مشاهده نموده و مینمایم و بارها این هشدار را بصورتهای مختلف به روسا و اساتید دادهام که متاسفانه جدی گرفته نشدهاند.چنین رویکردی وقتی با پشتیبانی بی حساب و کتاب صورت بگیرد در دراز مدت نتایج معکوسی به بار خواهد آورد. چرا؟ علت آن را بیان میکنم اگرچه شاید عزیزانی بر بنده خرده بگیرند که نظراتم بدبینانه است اما اگر کمی توجه کنید خواهید دید که دلسوزانه است تا بدبینانه و بنده هم به عنوان کسی که نمونه های مستندی را( هم علمی و هم رزمی) در این موارد تجربه کرده و از آنها ضربه خورده ام، فقط بطور کوتاه و خلاصه مطالبی را عرض میکنم:
نسل امروزه ما بر طبق مقتضیات زمان، نسلی هستند که مطالبات زیادی دارند و طبع انتظارات آنها هم بیشتر است. پدر و مادرهای زیادی را در اطرافمان میبینیم که کاملا اسیر خواسته ها و برنامه های بچهها و نوجوانان خود هستند و وقتی آنها به مرحله جوانی رسیدند مشکلات متعددی بروز میکند و انتظارات و خواستهها فزونی میابد.
در فضای هنرهای رزمی امروزه کشورمان هم این تاثیرات جانبی دیده میشود.
در باشگاهها جوانان و حتی نوجوانانی را مشاهده مینمایید که سریعا پیشرفت مینمایند اما از لحاظ فقط تکنیکی و فنی،در حالیکه از خیلی اصول هنرهای رزمی چیزی نمیدانند. درست مانند کسی که بلد است فقط با مواد آماده و کارخانهای کیک بپزد(پودر کیک). هرچند کیک خوشمزه است اما وی ممکن است حتی نداند مواد اولیه پختن کیک چیست؟ یا برای خوشمزهتر شدن کیک چه کارهایی میتواند انجام دهد؟اگر از او بخواهید که مواد اولیه را تهیه نموده و اقدام به پختن کیک نماید یا حوصله نداشته یا هم در نهایت کیکی را تهیه کند که خوشمزه نباشد! جالب اینجاست که اگر هم شما کیک بپزید ممکن است ایراد بگیرند!! البته ممکن است اشخاصی هم باشند که اصول کیک پختن را بدانند اما از مواد آماده و پودر کیک استفاده میکنند.
بعضی اساتید با دادن کمربند و درجه در خیال خود به جوانان و نوجوانان انگیزه بیشتری میدهند اما در این راستا قدیمیها فراموش و دلزده میشوند! بعضی خوانندگان محترم حتما متوجه عرایض بنده هستند.
اما هنرهای رزمی و رسیدن به مدارج بالای آن اسلوب و قاعدهای دارد ( منظورم ورزشهای رزمی نیست). شخص میخواهد خود را مطرح نماید. اینجا دو وضعیت مطرح میگردد: طرف ظرفیت دارد و یا ظرفیت ندارد.
به همین خاطر است که بسیاری از جوانان جویای نام به علت مدیریت نامناسب بعضی اساتید و مسئولین یک هنر رزمی، در زمانیکه باید میوه داده و آموزش نسل بعد را بر عهده بگیرند:
– ترجیح میدهند رزمی را کنار بگذارند چون دیگر کمربند مشکی را گرفته اند،
– رقیب دوستان خود میشوند و به جای گسترش هنر رزمی خود، چوب لای چرخ یکدیگر میگذارند،
– ناگهان احساس دلزدگی میکنند و کاملا از مسیر رزمی خارج میشوند.
– با رفتار و کردار خود، موجب سرافکندگی هنر رزمی و دوستان خود میشوند.
– از هنر رزمی خود دلزده شده و مثل یک منبع آماده در اختیار هنر رزمی دیگری قرار میگیرند.
همزمان نیروها و هنرجویان قدیمی هم که حس میکنند اینهمه سختی متحمل شده تا به درجهای رسیدهاند، اما فراموش شدهاند در نتیجه سرخورده شده و آنها هم کم کم معرکه را خالی مینمایند و یا در آینده این موضوع موجب بروز چالشهایی بین آنها و سایر هنرجویان گردد. همچنین ایدههایی نیز که ممکن است باعث دگرگونیهای مثبتی شوند، هرگز مطرح نخواهند شد!
البته بعضی مواقع اساتیدی هم دیده میشوند که به عمد چنین کاری را ممکن است انجام دهند تا مبادا رقیبی در آینده برایشان پیدا شود، یعنی آموزش سریع و فرّار و از آن طرف ایجاد سد برای پیشرفت! و بعضی نیز فقط چند نفری را به عنوان دستیار نگه میدارند البته تا زمانیکه حرفی روی حرف آنها نزنند!!
جوانیکه با کار و تلاش خانهای خریده و سرپناهی درست کرده و تشکیل زندگی داده است، بیشتر قدر زندگی خود را خواهد دانست، حتی اگر خانه را عوض کند آن خانه را با تمام چیزهایش اعم از خاطرات خوب و بد فراموش نخواهد کرد اما کسی که والدینش همه چیز را آماده تحویل وی دهند، حتی ممکن است بعدها بیشتر بخواد و بگوید: ماشین جدید می خواهم! چرا خانه آنقدر کوچک است؟ ( البته مثال میزنم و خدای ناکرده سوء برداشت نشود، موارد بالعکس هم نیز وجود دارد).
مثال دیگر و از نگاهی دیگر عرض میکنم: به نظر شما، یک استوار قدیمی زحمتکشیده و با تجربه میتواند یک گروهان آموزشی را به خوبی آموزش دهد یا یک افسر وظیفه؟
درست است که جواب را نمیتوان به قطعیت بیان نمود اما در وهله اول پاسخ درست “سرکاراستوار” است اما به نظر بنده پاسخ درستتر “تجربه استوار و انگیزه افسر وظیفه است در کنار هم”.
هنرجویان جوان و هنرجویان قدیمی دو طرف یکمیله هستند که با رعایت تعادل آن، استاد میتواند با اتکا بر آنها بر روی میله بایستد، اما باید توجه نماید که وزنههای طرف جوان اکثرا فرّار هستند اما طرف کهنه خیر.
یک استاد یا مسئول خوب باید وزنههای ارزشمند سمت فرّار را به مرور زمان به سمت کهنه ماندگار انتقال دهد. پس “تعادل را حفظ کنید”!
.
نوشته: مسعود حایری خیاوی