به گزارش پایگاه خبری رزم آور و به نقل از خبرگزاری فارس ، متولد سال ۱۳۶۶ است و از ۱۳ سالگی در رشته کیک بوکسینگ به فعالیت پرداخته است، او به عنوان اولین فایتر ایرانی کاری کرده کارستان و حالا باید به او بگویم قهرمان مسابقات K1 ژاپن، صحبت از سینا کریمیان است که بدون “شوآف” حالا اولین فایتر ایرانی در تاریخ ورزش ایران است که بدون سرو صدا و با پشتکارش موفق شده کمربند سازمان بزرگ k1 ژاپن را در سرزمین آفتاب را از آن خود کند.
۱۰ سال برای تیم ملی کیک بوکسینگ در وزن ۹۰ کیلوگرم مبارزه کرده، حاصل سالها تلاش و فعالیت او در ورزش ایران کسب ۵ مدال جهانی در کیک بوکسینگ ایران و یک مدال برنز جهانی در رشته مویتای است. یک مرحله نیز در تورنمنت حرفهای جام “حیدر علیاف” در کشور آذربایجان مبارزه کرده که در آن مسابقات نیز موفق شده کمربند قهرمانی این سازمان را از آن خود کند.
سیناکریمیان دارنده اولین کمربند قهرمانی سازمان K1 است که موفق شده بهترینهای این سازمان بخصوص تفنگدار ژاپنی را شکست دهد و حالا نام خود را در ویترین افتخار آفرینان ورزش ایران ثبت کند، اتفاقی که شاید هیچکدام از فایترهای ایرانی که در سازمان های MMA که مبارزه میکنند، نتوانند به این مهم دست پیدا کنند. حضور در مسابقات k1 آرزوی هر فایتر ایرانی است، آرزویی که حالا برای سینا کریمیان با کسب کمربند قهرمانی این سازمان تبدیل به یک خاطره شده است.
سینا کریمیان چه کار کرده که در صدر اخبار رسانههای ژاپنی قرار گرفته و در چند ماه گذشته در رسانههای ژاپنی صحبت از یک فایتر ایرانی بوده است؟
کاری نکردم، فقط با شکست فایترهای بزرگ در ژاپن موفق شدم پرچم ایران را مقابل بهترینها به نمایش در بیاروم و کمربند قهرمانی را بدست بیاروم. این کمربند مبارک همه ایرانیها.
سینا از سازمان بزرگ k1 بیشتر برایمان بگو، شاید برخیها خیلی از این سازمان اطلاعاتی نداشته باشند.
سازمان کیوان بزرگترین سازمان برگزار کننده مسابقات کیک بوکس در دنیا است. در گذشته تعداد بسیار کمی از ایرانیان به سازمانهای زیر مجموعه K1 دعوت شده بودند، اما در آن سازمان های زیر مجموعه هم موفق به کسب پیروزی نشدهاند. در واقع حضور در سازمان K1 و مبارزه کردن در این سازمان یک آرزوی رویایی است.
پس شما اولین فایتر ایرانی هستید که در این سازمان مبارزه کرده و موفق به کسب کمربند قهرمانی شدهاید؟
بله، به عنوان اولین فایتر ایرانی به این تورنمنت دعوت شدم و خوشحالم که اولین فایتر تاریخ ورزش ایران هستم که کمربند قهرمانی در این سازمان را کسب کردم. البته در گذشته برخیها برای تک بازی به این سازمان دعوت شدند که آن هم سازمانهای زیر مجموعه K1 بوده است، اما من اولین ایرانی هستم که به تورنمنت اصلی K1 دعوت شدم و عنوان قهرمانی را از آن خود کردم.
شرایط مبارزت به چه صورت بود و در واقع برای رسیدن به کمربند قهرمان باید در چند مرحله مبارزه حضور پیدا میکردی؟
شرایط به اینگونه است که ۸ فایتر باید در این رقابتها برای رسیدن به کمربند قهرمانی به رقابت بپردازند. چون این مسابقات همیشه در ژاپن برگزار میشود و به همین دلیل ژاپنیها ۴ نماینده در این رقابتها داشتهاند و ۴ خارجی از دیگر کشورهای دنیا برای کسب کمربند قهرمانی به مصاف هم رفتند. آمریکا، مراکش، فرانسه، ایران (سینا کریمیان) در این تورنمنت با ۴ نماینده ژاپنی دیگر به رقابت پرداختیم.
کسب عنوان کمربند قهرمانی در سازمان k1 افتخار بزرگی است، پس چرا اتفاق بزرگ در سکوت خبری بوده است!
واقعیت این است که خیلی دنبال شو اجرا کردن نیستم. ضمن اینکه کسی هم از ایران به عنوان خبرنگار در طول این مدت با من تماس نگرفته است. البته بعد از اینکه مبارزاتم به پایان رسید، خبرنگاران مختلفی از کشورهای مختلف با من گفتوگو کردند. خیلی از کانال های تلویزیونی ژاپن مسابقاتم را پخش کردند و واقعا بازتاب بسیار زیادی هم در ژاپن داشت.
از مبارزاتت برایمان بگو.
مسابقات دوم مهر سال ۹۷ برگزار شد، من در این رقابت در بازی اول با حریف ژاپنی مبارزه کردم و موفق شدم او را ناکدان کنم. بعد از آن به مصاف برنده آمریکا و ژاپن رفتم که باز هم به دلیل شکست نماینده آمریکا مقابل حریف ژاپنی من در دومین بازی با حریف ژاپنی مبارزه کردم و او را نیز شکست دادم و به فینال مسابقات راه یافتم. این بازی در سه راند به تساوی کشیده شد و در راند چهارم موفق شدم این حریف را شکست دهم. در بازی اول مصدومیتهایی داشتم، اما در بازی دوم واقعا رقابت بسیار سختی را انجام دادم و متاسفانه شکستگی دست، آسیب دیدگی شدید گونه، آسیب دیدگی شدید پا، چندبرابر شد که حتی پزشکان توصیه میکردند که مبارزه نکنم. حتی به خاطر ضربهای که به صورتم خورده بود، چشم سمت چپم به خاطر آسیبدیدگی کاملا بسته شده بود اما چون کمربند قهرمانی برایم مهم بود از پزشکان خواهش کردم اجازه دهند وارد رینگ شوم.
در سالن ۳۰ هزار نفری سایتاما بازی کردی و کمربند قهرمانی را هم بدست آوردی.
بله در سالن سایتاما نزدیک به ۳۰ هزار تماشاگر حضور داشتند و مسابقات را تماشا میکردند، چون این رقابتها بسیار مهم بود؛ تماشاگران خیلی زیادی در سالن حضور داشتند و ازدحام جمعیت به قدری بود که واقعا جا برای نفس کشیدن هم نبود، یک لحظه وقتی تماشاگران را نگاه کردم به خودم گفتم دیگر من چیزی برای از دست دادن ندارم. پس باید به خاطر کشورم و ایرانیهای حاضر در سالن با تمام مصدومیتی که دارم وارد رینگ شوم. به همین دلیل وقتی رفته بودم لباسهای مبارزهام را عوض کنم، دست و پایم به قدری درد میکرد که در تنهایی خودم گریه کردم که چرا باید در چنین شرایط حساسی مصدومیت گریبانگیرم شود، اما یک لحظه نیروی عجیبی به من وارد شد و همان لحظه به مربیان اعلام کردم که در فینال هر طور شده به مصاف فایتر مراکشی میروم.
مربیان آیا برای حضور در فینال مخالفت نکردند؟
این مبارزات باید در طول دو تا سه ساعت برگزار میشد. وقتی تصمیم گرفتم با فایتر مراکشی مبارزه کنم همه تعجب کرده بودند، حتی مربیانم که چرا با چنین شرایطی تصمیم گرفتم که وارد رینگ شوم. مسئولان برگزاری مسابقات زمان شروع فینال را اعلام کردند. من به همراه مربیانم لنگ لنگان به سمت سالن مسابقات رفتیم. وقتی میخواستم وارد رینگ شوم درخواست کردم که آهنگ سالار عقیلی با نام ایران برای مبارزهام پخش کنند. وقتی میخواستم وارد سالن شوم آهنگ سالار عقیلی پخش شد و یک نیروی عجیبی گرفتم. هنوز یادم نرفته با آن وضعیت صورتم و مصدومیت دست و پایم کوچ حریفم اسماعیل لعز او نیز مراکشی است خنده تلخی به من داشت.
خنده به برای تمسخر شما بود؟
بله، مربی حریفم چون یکی از فایترهای بزرگ کیوان است وقتی میخواستم وارد رینگ شوم به من میخندید چون واقعا با شرایط عجیبی و سختی وارد رینگ شدم. چشم سمت چپم کاملا بسته بود. لنگ لنگان وارد رینگ شدم و او به بازیکن خودش اشاره کرد که سریع حریف خودت را به زمین بزن تا جشن قهرمانی را بگیریم. واقعا در دو دقیقه اول وقتی بازی شروع شده بود زیر مشتهای او بودم. چون دستم شکسته بود، پایم آسیب دیده بود، چشم سمت چپم بسته بود و چیزی نمیدیدم؛ اما یک لحظه به خودم آمدم که اگر این بازی را ببازم دیگری هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم. یک آن شروع کردم به زدن حریفم، راند اول تمام شد. زمانی که راند دوم شروع شد، واقعا مثل یک جنگجو مبارزه کردم و در همان راند دوم ضربهای به سر حریفم زدم که او ناک دان شد و نقش زمین شد. بازی را برنده شدم و فقط صدای فریاد ایرانیهای حاضر در سالن را میشنیدم که از خوشحالی نام من را فریاد میزدند.
پس با این پیروزی جشن شادی را برای ایرانیها در سالن سایتاما مهیا کردی؟
سیاست ژاپنیها به این شکل است که کمربند قهرمانی باید دست ژاپنیها بماند، آنها تمام تلاششان را کردند که این اتفاق رخ ندهد، اما من این کمربند را صاحب شدم و باعث خوشحالی ایرانی های حاضر در سالن شدم. البته بعد از تورنمنت یک اتفاقی برایم رخ داد. یکی از فایترهای ژاپنی به نام کاتو هیساک در سازمان MMA و کیوان بازی کرده و او از فایترهای بزرگ دنیاست. او لقب تفنگدار ژاپن را به یدک میکشد و فایتر بسیار معروفی است و البته ستاره ژاپن در K1 است.
او همانجا مدعی شد برای دفاع از این کمربند با هم در یک زمان دیگر مبارزه کنیم و من هم قبول کردم البته این کمربند قهرمانی را تصاحب کرده بودم اما او دلش نمیخواست این کمربند را به راحتی از چنگ ژاپنیها در بیاورم وهر طور که بود میخواست این کمربند را از چنگ من دربیاورد.شرط مبارزه کردن به این صورت بود که اگر در یک بازی که زمان آن مشخص شده بود من مبارزه را به او میباختم باید کمربند قهرمانی را به او میدادم ،من هم قبول کردم. این اتفاق عجیبی بود که رخ داد و خبرنگاران ژاپنی از من سوال میکردند که چطور راضی شدی چنین شرطی را قبول کنی؟! چون من در یک تورنمنت بزرگ این کمربند را کسب کرده بودم و این موضوع امکان داشت که با تک مبارزه مقابل این فایتر بزرگ کمربندی که در یک تورنمنت بزرگ کسب کرده بودم را از دست بدهم. من در یک جواب کوتاه به خبرنگاران ژاپنی گفتم، میخواهم به او ثابت کنم که نفر اول سازمان K1 یک ایرانی است. به همین جمله بسنده کردم.
مسابقه شما چند ماه بعد از پایان تورنمنت سازمان K1 برگزار شد؟
اواخر سال گذشته این تک بازی برگزار شد. برای تماشای یک مبارزه به سالن مسابقه رفته بودم. در مسابقهای که تفنگدار ژاپنی مبارزه میکرد من در سالن حضور داشتم و دیدم که فایتر ژاپنی پس از پایان مبارزه میکروفن را از داوران حاضر گرفت و بلند داد میزد که فایتر ایرانی کجا هستی؟ در آن لحظه دوربین روی من آمد، او گفت من نفر اول کیوان ژاپن هستم و اگر میتوانی بیا با من مبارزه کن؟! وقتی او این موضوع را مطرح کرد من همانجا اعلام کردم؛ حاضر به مبارزه و شکست او هستم. بعد از مدتی زمان مبارزه مشخص شد و او تا روز قبل از مسابقات در شبکه مجازی، مصاحبههای تلویزیونی و … علیه من رجزخوانی میکرد. مدعی بود میتواند من را در ۳۰ ثانیهناک دان کند. یکی از همان روزها تعدادی از خبرنگاران ژاپنی از من سوال کردند که تفنگدار ژاپنی میگوید چرافایتر ایرانی به این اندازه ساکت است و شاید ترسیده و نمیخواهد مقابل من مبارزه کند؟! آیا شما از تفنگدار ژاپنی ترسیدهای که جواب کوری های او را نمیدهید؟ خبرنگاران خیلی اصرار کردند تا من ناچار شدم جواب او را بدهم. به همه اعلام کردم که به او بگویید شنیدهام در گذشته در رشته هندبال فعالیت میکرده، پس منتظر روز مسابقه باشد، چون او را طوری خواهم زد که دوباره برود هندبال بازی کند.(باخنده)
از روز وزن کشی و کری که با هم داشتید، برایمان بگو؟
روز مراسم وزنکشی او مدام به من بیاحترامی میکرد و با دستهایش حرکاتی انجام میداد که باعث تمسخر من میشد. من فقط یک کار انجام دادم. دست روی سر او کشیدم و با او مثل یک کودک برخورد کردم اما کری خانی های او ادامه داشت و حتی در در نشست خبری مدعی شد که آرزوی بردن کمربند قهرمانی به ایران را در دل فایتر ایرانی میگذارم. کاری میکنم او بدون کمربند قهرمانی به ایران برود. اما من تمام حرفهایم را داخل رینگ به او زدم. مسابقه آغاز شد، نمیخواستم ریسک کنم و باید سه راند مبارزه میکردم. واقعا سه راند او را کتک زدم. طوری از من کتک خورد که توان راه رفتن نداشت. به راحتی او را شکست دادم و از کمربند قهرمانی دفاع کردم. البته بعد از بازی به رختکن رفتم و با او دقایقی را گفتوگو کردم، او بازیکن بزرگی است.
گویا سال گذشته شما به عنوان جنگنده ترین فایتر انتخاب شدید؟
هر سال یک فستیوالی مثل جشنواره فجر که در ایران برگزار میشود در ژاپن هم برگزار میشود. در این فستیوال بهترین بازیکن، فنیترین بازیکن، جنگجوترین بازیکن و … معرفی میشوند و در پایان از بین همه کاندیدها بهترینها انتخاب میشوند. کاندید جنگجوترین و با دل و جرات ترین بازیکن انتخاب شده بودم، چون با توجه به شرایطی آسیب دیدگی که داشتم در این تورنمنت در وزن منهای ۹۰ کیلوگرم موفق شدم قهرمان سازمان K1 شوم. به هر حال در پایان این فستیوال من به عنوان جنگجوترین و با دل و جراتترین فایتر این سازمان معرفی شدم.
در آمد شما از لحاظ مالی راضی کننده است؟
هفته پیش یکی از مجلههای ژاپنی به سراغم آمد و برای اینکه قانون کپیرایت را رعایت کنند، نزدیک نیم ساعت از من عکاسی کردند. قرار داد من با آنها برای این موضوع ۱۵ هزار دلار بود. برای اینکه عکس من در مجله آنها به چاپ برسد به من این مبلغ را پرداخت کردند. این فقط یک نمونه از تبلیغاتی است که از سوی مجلات، شرکتها و… به سراغم آمدند. در حال حاضر نزدیک ۷ ماه است در ژاپن حضور دارم و در یکی از برجهای معروف توکیو زندگی میکنم. اگر بخواهم مثال بزنم باید بگویم که در یکی از لوکسترین برجهای نیاوران تهران زندگی میکنم. همه امکانات را به من دادهاند. این لطف خدا بود که در حال حاضر شرایط به اینگونه برایم رقم خوردهاست.
قرار داد مالی شما با سازمان K1 آیا راضی کننده است یا خیر؟
من کاری به فایترهای دگیر ندارم، شاید برخی ها واقعیت را نگویند و با بزرگ نمایی در مورد قرارداد های مالی خود اظهار نظر کنند اما واقعیت این است که در سازمان K1 قرار دادها شفاف است. برای مبارزه کردن در تورنمنت K1 قرارداد و پولی که از این سازمان گرفتم خیلی بیشتر از مبلغ قراردادی است که یک بازیکن درجه یک فوتبال در لیگ برتر ایران دریافت میکند، است. یعنی اینطور بگویم مبلغ دریافتی من از حضور در تورنمنت کیوان بالاتر از مبلغ دریافت یک فوتبالیست سطح بالای ایرانی است.
پس قراردادهای شما واقعا میلیاردی است؟
قرارداد های ما حرفهای است، ضمن اینکه من برای مبارزه کردن با تفنگدار ژاپنی مبلغ جداگانهای گرفتم. چون مبارزه برای دفاع از کمربند قهرمانی بود، مبلغ دریافتی من بالاتر از مبلغ دریافتی در تورنمنت K1 بود.
پس حسابی از شرایط مالی و شهرت در این سازمان راضی هست؟
واقعا خوشحالم از اینکه وقتی از هتل برای تمرین کردن خارج میشوم در خیابانهای ژاپن مردم من را میشناسند. غیرممکن است از هتل خارج شوم و کسی با من عکس یادگاری نگیرد. خوشحالم از اینکه به عنوان یک ایرانی در ژاپن به این اندازه به شهرت رسیدم. همه شبکههای ژاپن مبارزات من را پخش میکنند.
زمان برگزاری مسابقات بعدی مشخص شده است؟
زمان مبارزه بعدیام به صورت دقیق مشخص نیست، اما میدانم که ۴ ماه دیگر باید مبارزه کنم. بازی بعدی من احتمالا تک بازی خواهد بود.
چرا بعد از پایان مبارزه به ایران برنگشتید؟
بعد از پایان این مسابقه میتوانستم به ایران بازگردم،اما اینجا ماندم و سختی را تحمل میکنم تا شرایط تمرینی من حرفهای تر شود. امکاناتی که در اینجا وجود دارد در ایران وجود ندارد. به هر حال وقتی یک فایتر در محیط مبارزه قرار بگیرد، قطعا آمادهتر میشود. من در مسابقاتی که برگزار میشود، حضور پیدا میکنم و مبارزات آنها را تماشا میکنم و تجربه کسب میکنم. در ژاپن مسابقات مختلفی در این سطح برگزار میشود که تماشای آنها میتواند به من کمک کند. مربی بوکس من یک مربی دومنیکنی است، مربیان تایلندی و ژاپنی مربیان رزمی من هستند. یک مربی بدنساز ژاپنی دارم که قطعا با این شرایط تمریناتی که زیر نظر آنها دارم بدون شک تمریناتم حرفهای تر برگزار میشود. من باید سطح خودم را بالاتر ببرم.
و صحبت پایان شما …
جا دارد از ایرانیهای مقیم ژاپن که همیشه در تمام مساقبات حمایتم کردند تشکر کنم. در طول مسابقاتی که من در ژاپن حضور داشتم ایرانیها مقیم این کشور واقعا حمایتم کردند و خوشحالم با حمایت آنها پرچم کشورمان را به نمایش گذاشتم.
یک پاسخ
واقعا دمش گرم